بی عنوان:)

_جدی؟ _مگه من با تو حرف جدی دارم؟

_جدی؟ _مگه من با تو حرف جدی دارم؟

بعضی وقتا رو در یخچال...بعضی وقتا رو آینه ی کنسول...یه وقتایی حتی رو پیشونی آدمی ک خوابه...یه یاد داشت میذاریم...میتونه خیلی بی ربط باشه..میتونه خیلی حیاتی باشه...اینجا یه همچین جاییه...مث در یخچال..مث آینه و مازیک وایت برد...مث حرفی ک بی مخاطب زده میشه..و میشه جدی گرفته نشه...سختش نکنیم:)


شانزده/ معضل باب اسفنجی :)

سه شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۶، ۰۵:۰۰ ب.ظ

شاخ و دم ندارد ک... دل تنگیم...دل تنگ شما،دلتنگ زندگی، دلتنگ نفس راحت، دلتنگ زندگی منظم و متاسفانه، متاسفانه، متاسفانه دلتنگ دوستان بی معرفتی ک با اشتیاق از دنیایمان بیرون زدند و نگفتند این صدای بلند خنده ها شاید ترجمه ای زشت از بغض های قورت داده باشد...ما خوبیم...فقط کمی بیش تر از معمول دلتنگیم...


پ.ن : مرا یک شب تحمل کن که تا باور کنی ای دوست/ چگونه با جنون خود مدارا میکنم هر شب... محمدعلی بهمنی

در مورد عنوان : از در و دیوار باب اسفنجی جات می بارد ... اند ایف یو نو وات آی مین بای دت... :)

پیشنهاد: وضعیت سفید/ علیرضا قربانی:) //یک دل لرزه ی اطمینان بخش...یک راه حل ... با وضغیت سفید میشود دیگر از عقل نترسید*...

پیشنهاد: ای باران/ علیرضا قربانی :) // با ای باران می شود زندگی کرد...می شود طنینش را به خاطر سپرد ... آوایش را حفظ کرد...تمرین کرد ..تمرین کرد ... و درتنهایی آسمان شب زیر لب زمزمه اش کرد... با ای باران میشود مرد ... :)


* یک بار تو هم عشق من از عقل میاندیش / بگذار که دل حل کند این مسئله ها را....

نظرات  (۲)

با اشتیاق یا بالاجبار فرقی نداره:)
زندگی کوتاه تر از اونه که آدما غصه ی این چیزا رو بخورن.
وقت رها کردنه...
پاسخ:
غصه ک خب نمیخوره آدم فقط یکم گیج میزنه و دلتنگ میشه ... خب اینم یه جورشه ... یه مدل جدیدی از رهایی و آرامش ... و بله باید رها کرد و پر کشید... آرام تر از قبل حتی... ولی بیرون زدن از دنیا شاید کمی بی انصافی من موقع نوشتن بود... و الا اونقدام راحت این اتفاق نمیوفته ک...خداقل از دنیای من... به هر حال باید منصف میبودم و نبودم... :)
پ.ن:  هر. اسمی رو به 'بی معرفت' ترجیح میدم...و البته ک در انتخاب نام مختارید:) اینکه من کمی غر زدم دلیل بر این نیست ک دوستان و آشنایان خودشونو به اون اسم بنامند...به هر حال اگر کسی رو ناراحت کردم با لحنم و کلماتم، معذرت میخوام...
میباری بر مزارش....خوشبحالت که بارانی:'(......
بعد خوندن این پست خیلی حرفا میاد تو ذهنم......ولی حرفی نیست انگار:))
پاسخ:
بوی ماهم کشد، بر مزارش ابر باراانی...:))
تا وقنی که حافظه یاری کنه ممنون فهیمه خواهم بود به خاطر این آهنگ که فرستاد:)
حرفی نمی مونه خب:) پسته مال اون تاریخ انتشار نبود...مال ده روز قللش بود...ولی گفتم پستش کنم:)

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی